در این مقاله قصد داریم در مورد توافت ترس و اضطراب،و شباهت های این دو احساس. منبع و ریشه آن ها و نحوه مدیریت و کنترل و بروز این دو احساس، صحبت کنیم.
به دلیل نبود دانش کافی در زمینه شناخت صحیح احساسات، متاسفانه در سیستم آموزشی، خانواده و جامعه هیچ آموزشی در این خصوص داده نمی شود. در بزرگسالی اکثر افراد دچار برخی اختلالات روحی و روانی می شوند که نه منبع اون احساس رو میدونن، و نه شناحت صحیحی نسبت به آن دارن. به همین دلیل سعی کردمی این موضوع رو شفاف کنیم. توضیحات کامل تر با مثال های علمی و عملی رو در دوره روانشناسی احساس و چهره شناسی مطرح کردیم.
شناخت صحیح هر احساس
بزرگترین چالش ما در مواجه با احساسات، عدم شناخت کافی هست. تفاوت هایی که از نظر روحی و از نظر نمود ظاهری در احاساستی مثل خشم و نفرت وجود دارد رو نمیدونیم. تفوات هایی که در ریشه ترس و اضطراب وجود دارد را نمیدونیم. به همین دلیل گاها فکر میکنیم ترس به ما غلبه کرده، درصورتی که بعداز ریشه یابی متوجه میشویم صرفا اضطراب بر ما غلبه کرد، نه ترس.
تا زمانی که احساسات رو به درستی نشناسیم. تفاوت هاشون و شباهت هاشون، ریشه و منبعشون رو نشناسیم قطعا نمیتونیم راه های مواجه شدن، بروز و مدیریتش رو پیدا کنیم. پس مهمترین نکته در مورد مدیریت هر احساس، شناخت تمامی ابعاد آن است.
اضطراب چیست و چگونه بوجود می آید:
اضطراب یک نوع هیجان منفی است که بیشتر درونیه تا بیرونی. یعنی اضطراب احساسی در درون فرد است که در اکثر موارد هیچ منبع بیرونی ندارد. اضطراب در درون همه انسان ها وجود دارد و یک نوع هیجان بازدارانده محصوب می شود. به خودی خود این احساس مخرب نیست و صرفا جهت جلوگیری از برخی آسیب های روحی، روانی و جسمی در ذات انسان ها نهادینه شده. اما درست زمانی که این هیجان غیر قابل کنترل باشد و فرد توانایی کافی در زمینه مدیریت آن نداشته باشد. مشکلات و اختلالات روحی و روانی، و در شدیدترین حالت بیماری های جسمانی نمود پیدا خواهند کرد.
ترس چیست و چگونه بوجود می آید:
ترس هم یک نوع هیجان منفی محسوب می شود. اما بزرگترین تفاوت آن با اضطراب در عامل وجود آمدنش است. همونطور که در تعریف اضطراب گفتم، نیازی به محرک خارجی وجود ندارد و بیشتر هیجان درونی است. در صورتی که ترس نیاز به یک محرک بیرونی دارد.
یک اتفاق تلخ، تجربه یک شکست، ترس از ناکافی بودن، ترس از آسیب دیدن (روحی و جسمی) و … عوامل اینچنین باعث بروز احساس ترس درون هر فرد خواهد شد. ترس هم مثل اضطراب در مرحله اول یک احساس و هیجان بازدارنده است و کمک می کند تا جلوگیری کنیم از آسیب های احتمالی. زمانی که این احساس از کنترل خارج شود، نقش مخربی پیدا می کند. به همین دلیل فرد دچار مشکلات روحی و روانی و همینطور جسمی شود.
شباهت ترس و اضطراب:
- همونطور که در بخش های قبلی گفتم، ترس اضطراب هردو بازدارنده هستن و جهت بهبود سلامت جسمانی و روحانی ما بوجود می آید.
- هردو احساس منفی به ما القا میکنند و فرد با وجود این دو احساس تمایل به فرار از موقعیت و یا شرایط را دارد.
- هر دو احساس ماندگاری بالایی دارند و می توانند در شرایط و موقعیت های خاص حتی تا چند سال همراه فرد باشند.
- هر دو احساس نمود های ظاهری و فیزیکی به همراه دارند مثل، رنگ پریدگی، جویدن ناخن و یا کندن موهای بخشی از بدن، تپش قلب، احساس تعرق، احساس تهوع در برخی موقعیت ها.
تفاوت ترس و اضطراب:
- اصلی ترین تفاوت که کمک زیادی در جهت شناخت این احساس و پیدا کردن ریشه های آن دارد، موضوعی است که در بخش های قبلی مطرح شد. اضطراب درونیست و بدون محرک بیرونی اتفاق می افتد، در صورتی که ترس نیاز به محرک بیرونی دارد مثل تجربه یک اتفاق تلخ، مورد تهاجم یا تهدید قرار گرفتن، پذیرفته نشدن، ناتوانی در انجام فعالیت های خاص و ….
- ترس باعث بروز اضطراب می شود اما اضراب نمی تواند باعث بروز ترس شود.
- مدت زمان اضراب می تواند خیلی طولانی شود. در صورتی که مدت زمان ترس تا زمانی که فرد توانایی روبه روی با ترسش را داشته باشد از بین خواهد رفت.
چرا این دو احساس با هم اشتباه گرفته می شود:
با توجه به اشارات کوتاهی که به تفاوت ها و شباهت های این دو احساس شد، این دو حس به دلیل نمود های ظاهری آن و بازدارنده بودن هر دو احساس. همچنین به دلیل بوجود آمدن بخشی از اضطراب از ترس، باعث می شود این دو احساس باهم اشتباه گرفته شود و شخص احساس کند اضطراب دارد، در صورتی که احساسای دارد تجربه می کند ترس است.
دانش در زمینه تفاوت احساسات چه کمکی به ما می کند؟
افرادی هستند که دچار ترس های بیش از انداره، اضطراب های طولانی مدت هستن و از این موضوع رنج می برند. ترس و اضطراب زیاد باعث می شود شما از فعالیت های روزمره، فعالیت های اقتصادی، فعالیت های اجتماعی و رابطه های احساسی خود لذت نبرید. زندگی افرادی که در طول طندگی زیاد دچار این دو احساس می شوتد، لذت بخش نیست و دائم در حال چالش و پرداختن به این دو احساس هستن. زمانی که توافت ها، شباهت ها، دلایل بروز هر احساسی رو به درستی تشخیص بدیم ، در قدم بعدی توانایی اصلاح ریشه و یا بوجود آوردن تغییراتی در زندگی خواهیم شد که بتوانیم احساس رو به درستی مدیریت و کنترل کنیم. این موضوع رو در دوره روانشناسی احساس و چهره شناسی به صورت کاملا علمی و کاربردی مطرح کردیم، ریشه یابی کردیم و راه های مدیریت و بروز هر احساس رو توضیح دادیم.
شناخت صحیح احساسات کمک خواهد کرد تا فرد ارتباط بهتری با روحیات خود داتشه باشد و شناخت بیشتری نسبت به خود پیدا کند. قطعا خودشناسی کمک خواهد کرد فرد با اعتماد به نفس بیشتری در جامعه ظاهر بشه و در زمینه برقراری ارتباطات با دیگران دچار ضعف نشود.
یکی از عوالی که از عدم شناخت کافی فرد نسبت به خود بوجود می آید، درونگرا بودن و تمایل به این تیپ شخصیتی است. افرادی که رابطه خوبی با احساسات و درونیات خود ندارند، با عدم درک پذیری از سمت جامعه مواجه میشن، احساساتشون به درستی بروز داده نمی شود، باعث می شود دیگران به خوبی نتواننند این افراد رو درک و بعد بپذیرند. از این رو این افراد به سمت درونگرایی تمایل دارند و در ادامه گر این موضوع شدیدتر شود باعث بروز اختلالات روحی و روانی و در نتیجه افسردگی خواهد شد.
نتیجه:
با توجه به اهمیت این موضوع که عواطف و درونیات ما تاثیرات مستقیمی در شکل گیری شخصیت ما، اعتماد به نفس ما و نقش های مختلف ما در زندگی خواهد داشت. پیشنهاد می کنیم در زمینه خود شناسی و شناخت احساسات و عواطف خود بیشتر تلاش کنید، تا زندگی شادتر، ارتباطات قوی تر و شخصیتی با اعتماد به نفس داشته باشد.
و در آخر خوشحال میشم بنده رو در شبکه های اجتماعی دنبال کنید تا از محتواهای جذاب در زمینه روانشناسی احساس و زبان بدن بهره ببرید.